درباره
در اعــماق وجودم و شاید در جائی که دنبال هیچ چیزی در آن نمی گشتم ناگهان کبوترهای جَلد خانه ام شروع به بال بال زدن کرده اند . گویی می دانند که پر پرواز آنها بریده شده ولی باز سعی می کنند و بر بلندشدن از این زمین از یکدیگر پیشی می گیرند .
بارالها این همه بال بال زدن از برای چیست ، به دنبال چه هستند و چه چیزی آنها را بدین گونه استسقاء نموده است . بارالها از ندانستن خود در بهت و ماتمم . دریچه های قلبم از رسوب پرشده و هیچ و هیچ و هیچ چیزی توان گذر از آن را ندارد .
ولی باز محرم آمد باز پرچم ها کوچه ها را سیاه پوش کردند و نوای صدای « حسین (ع) » گوش ها را می خواند و اشکهای چشم یکی پس از دیگری به خروش در می آیند و هم نوا می شوند با خاندان اهل بیت عصمت و طهارت .
یارب چه مظلوم بوده است این مذهب شیعه که از زمان پیغمبرِ عشق ، آلام و دردهایش شروع شد و تا به حال نیز ادامه دارد . گویی می ترسند از نشان شیعه بر سینه انسانها . به مانند کبک سرخود را در زیر برف فرو می برند و نمی بینند که این نوای حسین حسین است که در عالم طنین انداز شده است و او همان فرزند بخون غلتیده در محراب عشق و داماد پیغمبر و همسر فاطمه اطهر است .
مصداق بارز این دشمنی ها : همان دفاع حضرت علی اکبر (ع) از خاندان اهل بیت است .
شمشیر به دست ، زره بر تن و با قامتی استوار روبروی موج خروشان خون به پیش می رود . در مقابل لشکر کفر می ایستد و نقاب از چهره نورانی خود برمی دارد . لشکر خصم هراسان به هرسو می گریزد و می گویند ما با پیغمبر نمی جنگیم .
ولیکن تا حضرت علی اکبر فرمود : من علی ابن حسین بن علی هستم .
گفتند بکشید او را که نامش از پی نام علی است .
قربان مظلومیت آقایمان، امیرالمومنین .